روزای بعد در تابستان


خــــــــــــــــ اطــراتـــــــــــــ یـــــــــکـــ تغییــــــــــر

سلام . خیلی از اخرین روزی که نوشتم میگذره دقیق نمیدونم چند روزه . تصمیمم بود که هر روز بنویسم ولی ننوشتم.

چون بعضی روزا واقعا چیزی واسه گفتن نداشتم.

بعضی روزا دختر خوبی بودم بعضی روزا نه

البته با معیارای خودم

بعضی کارامو پیش بردم( البته کند) ولی به هر حال پیش بردم. بعضی کارارو هم نه

اما فکر میکنم بزرگترین مانعم صبح دیر بیدار شدن باشه

چون اکثر کارایی که باید انجام بدم مربوط به صبحه

دوسه روزی درگیر مریض داری بودم. یک ویروس مامانمو انداخته بودش. تاحالا اینطوری مریض داری نکرده بودم. این یکی از کارای خوبم بود.امروزم خیلی کمک کردم که دوستاش خودنمون بودن.

تک و توک کارای خوب دیگه هم کردم . مثلا یک کتاب خوندم ار جی دی سالینجر. خوشم اومد .فعالیتمو تو فضای مجازی ادامه دادم . کارای فارغ التحصیلیم دیگه تکمیله.

واسه مقاله هم فردا برای اخرین بار میرم پیش دُکی(این یکی با توجه به خوش برخورد بودن اقای دُکی خیلی رواعصابه!!)

و یک چیزی که توشش خیلی گند زدم نقاشی بود

دو جلسه آخرو نرفتم هفته دیگه همژوژمانه و عملا هیچ غلطی نکردم

حدود 30 تا کار قوی باید تحویل بدم و واقعا دلم نمیخواد بدونم چند تا دارم...

خیلی بد شد

نمیدونم میتونم نمره پاسی بگبرم یا نه

همه چیز بستگی به این هفته داره

البته معجزه که نمیشه کرد فقط میتونم به 10 برسونم فکر کنم

شایدم نشه

چه خفت بار!!

با عاطفه هم که از سال 42 میخوایم یک کار شرع کنیم  هنوز یک روزم وقت نزاشتیم

هر روز یک کاری یا واسه اون یا واسه من پیش میاد

حالا شاید فردا عصری برم

چون صبح باید برم پیش دکی و برم واسه ازمون تو شهری ثبت نام کنم(بله اونم اقدام نکردم تا الان) البته دیروز کارای بانکیشو انجام دادم. فردا هم واسه ثبت نام میرم.

فعلا

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در 21 / 6 / 1396برچسب:,ساعت10:52 PMتوسط sahar | |